مقام عصمتعصمت معلول شناخت جمال و عظمت خداوند است، انسان معصوم بر اثر بالابودن مراتب شناخت خود آنچنان دلباخته جمال و کمال خداوند میگردد که به خود اجازه نمیدهد یک ذرّه بر خلاف رضای او قدم بردارد. ۱ - عصمت ذاتی یا اکتسابیپس از روشن شدن معنای عصمت و حقیقت آن به هر نحوی که تفسیر شود این سؤال مطرح میشود که آیا عصمت پیامبر ذاتی است یا اکتسابی؟ و یا آنگونه که دانشمندان مطرح کردهاند بگوئیم: آیا عصمت انبیاء به طور کلّی امری موهبتی و تفضّلی است که اساساً قابل تحصیل و اکتساب نیست، بلکه خداوند به جهت شایستگیهایی که در فرد معصوم وجود دارد به او نیرویی عنایت میکند که او را از ارتکاب گناه نگه میدارد؟ یا امریست اکتسابی که قابل تحصیل و به دست آوردن است، هر انسانی میتواند با تلاش و پشتکار به مقام والای عصمت برسد؟ بدون شک مراتب پایین علم و تقوا که در تفسیر حقیقت عصمت گفته شد از امور اکتسابی است که انسانهای آزاده میتوانند با پیراستگی از بند شهوات به آن مراتب برسند ولی سخن در این است که آیا مرتبه والایی از تقوا یا مرتبه والایی از علم و شناخت شکست ناپذیر، اعم از علم به عواقب گناه یا درک عظمت و کمال خالق، در پرتو عبادت و ریاضت قابل اکتساب است یا نه؟ ۲ - پاسخ دانشمندان علم کلامدانشمندان علم کلام که پاسخگوی اصلی در اینگونه مسائل هستند معتقدند که عصمت موهبت و تفضلی است الهی که خداوند پس از وجود زمینه و شایستگی به شخص معصوم میدهد و هرگز قابل تحصیل نیست. به بیان دیگر عصمت لطف الهی است که تحت شرایطی به افراد معصوم داده میشود. پرچمدار علم کلام شیخ مفید در این باره میگوید: «العصمة تفضّل من الله تعالی علی من علم انه یتمسک بعصمته» [۱]
سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۵، ص۲۲.
[۳]
مفید، محمد بن محمد، ملحقات اوائل المقالات، ص۱۱۱.
یعنی عصمت بخششی است از جانب خداوند درباره کسی که به عصمت او تمسک جوید.همچنین مرحوم سید مرتضی [۴]
سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۵، ص۲۲.
[۵]
سیدمرتضی، علی بن حسین، تکملة امالی المرتضی، ج۲، ص۳۴۷.
و علامه حلی [۶]
علامه حلّی، حسن بن یوسف، باب حادی عشر، شرح فاضل مقداد، آستان قدس رضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ص۳۷.
و فاضل مقداد، [۷]
علامه حلّی، حسن بن یوسف، باب حادی عشر، شرح فاضل مقداد، آستان قدس رضوی، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ص۳۷.
[۸]
حلّی، فاضل مقداد بن عبد اللّٰه، اللوامع الالهیه، ص۱۶۹.
عصمت را موهبتی دانستهاند نه اکتسابی.۳ - عصمت موهوبی در قرآنبرای موهبتی و بخششی بودن عصمت به آیاتی از قرآن مجید نیز تمسک شده است. از جمله آیاتی که مورد استشهاد قرار گرفته است آیه شریفه تطهیر است که در آن خداوند فرموده است: خداوند میخواهد پلیدیها را از شما اهل بیت ببرد و شما را پاک گرداند». از آنجایی که اراده تکوینی خداوند بر ازاله رجس از اهل بیت (علیهمالسّلام) تعلق گرفته است فهمیده میشود که عصمت امر تفضّلی است. [۱۰]
سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۵، ص۲۴.
به عبارت دیگر خواستن تشریعی اختصاص به اهل بیت ندارد یعنی خداوند از همه انسانها خواسته است که در پرتو اطاعت از او خودشان را پاک کنند ولی اینکه اساساً عدهای را پاک آفریده است مخصوص اهل بیت (علیهمالسّلام) است که خداوند به آنها این حقیقت را تفضل و عنایت نموده است نه اینکه از راه اکتساب و تحصیل به این مقام رسیده باشند.۴ - رابطه عصمت موهوبی و ذاتیبنابراین اگر مراد از ذاتی بودن عصمت، موهبتی بودن و بخششی بودن عصمت باشد که در مقابل اکتسابی بودن عصمت قرار گرفته است؛ یقیناً عصمت همه پیامبران الهی هم در گرفتن وحی و هم در ابلاغ و هم در اعمال و زندگی عصمت امامان معصوم (علیهمالسّلام) امر موهبتی است نه اکتسابی، هر چند مراتب پایین عصمت آن گونه که اشاره شد، امر اکتسابی است. و اگر مراد از ذاتی بودن این باشد که شخص معصوم به گونهای آفریده شده است که اساساً قدرت بر گناه ندارد چنین تصوری از عصمت پیامبر صحیح نیست بلکه عصمت امری کاملاً اختیاری است، پس صدور گناه از معصومین ذاتاً امر ممتنع و محال نیست زیرا اگر صدور گناه ذاتاً از پیامبر و دیگر معصومان محال بودن، اطاعت و فرمانبرداری ذاتاً ضروری میبود، در این صورت اطاعت مورد تکلیف قرار نمیگرفت و انذارها و وعده و عیدها بی مورد و بی فایده بود همانند فرشتگان که عصمت ذاتی و غیر اختیاری دارند و مکلف به اطاعت نیستند. [۱۱]
جوادی آملی، عبدالله، وحی و نبوّت در قرآن، نشر اسراء، اول، ۱۳۸۱، ص۲۰۸-۲۰۹.
۵ - نقش اختیار در عصمت موهوبیآری، صدور گناه در همه مراحل هم در مرتبه تلقی وحی و هم در مرحله ابلاغ وحی و هم در اعمال و اجراء دین ممتنع اختیاری است؛ پیامبران و امامان با اینکه توان ارتکاب گناه را دارند ولی از روی اراده و رغبت خویش به دنبال گناه نمیروند و حتی به فکر گناه هم نمیافتند. اگر بخواهیم این مساله را در ضمن مثالی بیان نمائیم، عصمت اختیاری پیامبران شبیه این میماند که انسان عاقل با اینکه میتواند دست خود را به دهان مار سمی خطرناک و افعی کشنده قرار دهد، این کار را از روی اختیار نمیکند و در این مقدار از کار معصوم است. پس عصمت پیامبران (و امامان) به طور کلی چه در مرحله دریافت وحی از فرشته مربوط به وحی و... و چه در مرتبه رساندن وحی به انسانها، امر موهبتی است که خداوند به بعضی از انسانهای لایق بخشش میکند، نه اینکه آنها چنین مقام و موقعیتی را به دست آورده باشند. البته این بدان معنا نیست که هیچ زمینه برای اعطای عصمت وجود ندارد، بلکه عصمت پیامبران نیاز به زمینهها و مقدماتی دارد ولی بر فرض این نیازمندی زمینهها خداوند عصمت را به آنها اعطا میکند نه اینکه ایشان از روی استحقاق و تلاشهای شخصی به آن مقام رسیده باشند. ضمناً حفظ و نگهداری این مقام عصمت اجباری نیست بلکه اختیاری است یعنی با علم و یقین و اراده شخصی خود گناه نمیکنند. باتوجهبه اینکه عصمت امری موهبی و الهی است. ممکن است گمان شود امر عصمت با اختیار ناسازگار است و شخص معصوم از روی اجبار از خطا و گناه مصون میماند و این از موضوعاتی است که موردتوجه متکلمان بوده است. عدم درک صحیح از رابطه عصمت و اختیار، اشاعره را به جبرگرایی واداشته است بهگونهای که عصمت را در معصومان و پیامبران الهی کمال تلقی نمیکنند. امام خمینی عصمت را با اختیار سازگار دانسته، بر این باور است که عصمت امری برخلاف اختیار و از قبیل امور طبیعی و جبلّی نیست، بلکه نورانیت درونی و باطنی است که از ایمان کامل و یقین تام حاصل میشود. به اعتقاد ایشان، معنای عصمت انبیا (علیهمالسّلام) و امامان (علیهمالسّلام) این نیست که جبرئیل مانع آنان از ارتکاب گناه شود، بلکه عصمت زاییده ایمان و معرفت شهودی آنان به حضور و اشراف همیشگی خداوند است؛ آنان پس از خلقت از طینت پاک با ریاضت و کسب نورانیت و ملکات فاضله همواره خود را در محضر حقتعالی که به همه امور احاطه دارد، مشاهده میکنند و با چشم دل خدای متعال را ناظر به اعمال خود میبینند، این سبب خوف آنان از حقتعالی و محفوظ ماندن از وقوع در گناه میشود. ازاینرو عصمت برای معصومان (علیهمالسّلام) ارزش و کمال به شمار میرود. در مقابل خطا و لغزش آدمی ناشی از غفلت و عدم توجه قلبی او به حضور خدای تعالی است، درحالیکه پیشوایان الهی بر اثر توجه دائم مقام ربوبی، از روی اختیار مصون از گناه هستند. ازاینرو امامان معصوم (علیهمالسّلام) حجت خدا بر روی زمیناند که در سیره، رفتار و گفتار در تمام شئون زندگی بر بندگان حجت میباشند. امام خمینی همه اولیای کامل را در ویژگی طهارت و پاکی از هرگونه گناه ظاهری و باطنی با پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شریک میداند و بر عصمت و پاکی امامان از هرگونه لغزش، سهو و فراموشی تاکید کرده است. [۱۵]
خمینی، روحالله، دانشنامه امام خمینی، ج۷، ص۳۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۶ - عصمت فرشتگانمقام عصمت، به آدمیان اختصاص ندارد؛ بلکه فرشتگان الهی نیز از این منزلت والا برخوردارند. در تایید این سخن، میتوان آیات و روایات فراوانی را شاهد آورد. در این جا، تنها به نقل دو روایت بسنده میکنیم: الف. امیر بیان، علی (علیهالسّلام) در خطبهی معروف به اشباح، مطالب گرانقدری دربارهی آفرینش فرشتگان بیان نمودهاند که قسمتهایی از آن، چنین است: «آنان را در مقامهایی که دارند، امین وحی خود ساخت و رساندن امر و نهیش را به پیامبران، به گردنِ ایشان انداخت. از دودلی و ناباوری نگاهشان داشت... نه تیر ناباوری از کمانِ دودلی، ایمانِ استوارشان را نشانه ساخت، و نه سپاه بدگمانی بر اردوی ایمان آنان تاخت و نه بیماری کینه و رشک در آنان رخنه نمود... یقین به او، چنان آنان را از جز خدا بریده که شیفتهی اویند. تنها آنچه نزد اوست میخواهند، و از دیگری نمیجویند... غفلت، عزم استوارشان را سست نکند، و فریبِ شهوت راه همتشان را نزند.» ب. امام حسن عسکری (علیهالسّلام) نیز با استناد به یکی از آیات قرآن، عصمت فرشتگان را اینگونه تبیین مینمایند: «فرشتگان خدا، به کمک الطاف الهی، از کفر و امور ناپسند، معصوم و در اماناند. (چنانکه) خداوند (عزوجل) در بارهی آنها میفرماید: از خداوند در آنچه فرمانشان دهد، سرپیچی نمیکنند و هر چه به ایشان فرمان داده شود، انجام دهند». ۷ - عصمت غیر انبیاء و ائمهدر میان انسانها نیز، علاوه بر پیامبران و امامان، عصمت فاطمهی زهرا (علیهاالسّلام) با ادلهی فراوان قابل اثبات است. چنان که پیامبر گرامی اسلام، در حدیثی که شیعه و سنی آن را نقل کردهاند، میفرماید: «انَّ اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغِضبُ لِغَضَب فاطِمة وَ یَرضی لِرِضاها؛ همانا خداوند تبارک و تعالی به خاطر خشم فاطمه، غضب میکند و به سبب رضایتِ او خشنود میگردد.» روشن است که در صورتی میتوان خشم و غضب یک شخص را ملاک خشنودی و ناخشنودی خداوند دانست که وی جز به اجرای فرمانهای الهی نیندیشد و نه تنها در عمل، بلکه در فکر و اندیشه نیز معصوم باشد. اگر فاطمهی زهرا (علیهاالسّلام) حتّی برای یک بار در عمر خویش، تن به گناه میداد و یا فکر انجام آن را در سر میپروراند، پس دست کم یک مورد یافت میشد که خشنودی آن حضرت به چیزی تعلق گیرد که خداوند آن را نمیپسندد؛ در حالی که در این روایت، به صورت کلی، رضایت فاطمه (علیهاالسّلام) محور خشنودی الهی قرار گرفته است. هم چنین یکی از آیات قرآن کریم، به طهارت و پاکی حضرت مریم (علیهاالسّلام) اشاره دارد. در بارهی این که خداوند، مریم (علیهاالسّلام) را از چه چیزهایی پاک گردانیده، وجوه گوناگونی بیان شده است؛ به عقیدهی برخی از مفسران، سزاوارتر آن است که آیه را دارای معنای عامّ شمرده، وی را از تمام پلیدیهای حسّی، معنوی و قلبی، پاک بدانیم. مرحوم علامهی طباطبایی نیز دلالت آیه بر عصمت مریم (علیهاالسّلام) را با سیاق آیات، سازگارتر میدانند. ۸ - نتبجهگیریاین دو نمونه، نشانگر آن است که اگر چه عصمت مقامی است که در انحصار انبیا و ائمه (علیهمالسّلام) قرار داشته، دست سایر انسانها از رسیدن به آن کوتاه میباشد؛ اما دیگران نیز میتوانند به برخی از مراتب نزدیک به عصمت، دست یابند. امید است که ما نیز در حد توان، از انجام گناه خودداری ورزیم و اگر نمیتوانیم به آن مقام بار یابیم، دست کم در این مسیر گام برداریم. آب دریا را اگر نتوان کشید • هم به قدر تشنگی باید چشید ۹ - پانویس۱۰ - منبع• سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مقام عصمت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۲۶. • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی. ردههای این صفحه : امام شناسی | پیامبر شناسی | دیدگاه های کلامی امام خمینی | عصمت | کلام اسلامی | مقالات اندیشه قم | موضوعات قرآنی
|